امیرعلی جونامیرعلی جون، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 9 روز سن داره

دفتر خاطرات امیرعلی جون عشق مامان و بابا

یک شب خونه مامانیشون

پسر گلم امروز 11 بهمنه و شما یک ماه و 5 روزه شدی. خاله نفیسه شون امشب از مشهد آمدند و ما رفتیم خونه مامانیشون دیدن مش محمد حسین. پسرخالت برای بار اول رفته بود مشهد پابوس امام رضا. گلم شما هم یک کمه دیگه بزرگ بشی میبریمت پابوس امام رضا تا نذرت رو ادا کنیم آخه من تو رو از امام رضا خواسته بودم و شما هدیه ای از طرفش هستید. پس تند تند شیر بخور تا زودتر بزرگ شی. آفرین عزیزم عکس هایی که امشب خونه مامانیشون بابا حامد ازتون گرفت.                 ...
22 بهمن 1392

زردی پسرم خوب شد.

پسر قشنکم دیروز بابا حامد امتحان داشت و صبح رفت اراک. برای همین با مامانی و دایی محمد بردیمت مطب دکتر اکبر زاده - همین که معاینت کرد گفت دیگه زردی نداری و وزن گیریت خیلی خوب بوده. خدارو شکر که خوب شدی پسر گلم مامان و بابا خیلی تو این مدت نگرانت بودن.     ...
17 بهمن 1392

روز مسلمون شدنت

پسر گلم امروز 30روزه شدی من و بابا حامد بردیمت مطب دکتر احمدیان ختنه ات کرد. عزیزم مسلمون  شدنت مبارک. گلم این عکس رو وقتی گرفنم که از مطب اوردیمت خونه و تو چه راحت خوابیدی عوضش تا نصفه های شب بیدار بودی و گریه می کردی.          ...
7 بهمن 1392