دفتر خاطرات امیرعلی جون عشق مامان و بابا

عکس های یازده ماهگی - محرم 1393 پسر قشنگم تو چشم بهم زدنی یازده ماهت شد. و این یازده ماهی که شما وارد زندگیمون شدی زندگیمون پر از عشق و برکت شده. الان شما کلمات زیادی رو می تونی بگی. هر کلمه ای که بهت می گیم رو تکرار می کنی. سینه می زنی- بای بای می کنی- دست می زنی- بهت می گیم عطسه کن یا خور و پف کن این کار رو انجام می دی.  صدای هاپو و پبشی و گاو رو هم در میاری و وقتی می گیم جوجو می گی پر. بابا حامد رو بابا بامد می گی و کلی چیز دیگه.  الان 4 الی 5 تا دندون داری.  واسه چند ثانیه تنهایی می ایستی اگه حواست نباشه بیشترم می ایستی در غیر این صورت می ترسی و سریع می شینی. کارتون مورد علاقه ات باب اسفنجی و نقاشی نقاشیه و ...

عکس های ده ماهگی       حاضر شدیم می خواهیم بریم بیرون آقا دارن تلوزیون نگاه می کنن.       امیرعلی تو فروشگاه اتکا قربون چال رو لپت   ...

عکس های نه ماهگی   به مناسبت ماهگرد 9ماهگی و تولدت بابا با هم رفتیم کافی شاپ                                         یک عکس یادگاری   امیر علی در حال نگاه کردن کارتن مورد علاقه اش باب اسفنجی   امیر علی در حال مهندسی امیرعلی در حال مکانیکی مراحل بلند شدن و ایستادن     امیرعلی وقتی نخواد بغل کسی بره. امیرعلی و دختر دایی کوچیکه مامان که 4 سالشه.   امیرعلی و دخت...

8 ماهگی و شیطونی پسر کوچولو مامان این روزها خیلی شیطون و بلا شدی یک لحظه نمی نشینی تا از شما غافل می شم می بینم سرجات نیستی همش باید دنبالت بدوم. الان دیگه خیلی از وسایل خونه رو می دونی  کجاست تا می گم مثلاً گلخونه کجاست یا گل ها کجا هستند سریع بهشون نگاه می کنی.  وقتی از کنارت رد می شم پاهام رو می چسبی یا دستات رو از دور باز می کنی تا بغلت کنم. بعضی از کلمه ها رو مثل مامان و بابا و  آب رو می گی. بای بای کردن و بوس کردن از دور رو هم یاد گرفتی و هر وقت بهت می گیم انجام می دی.  8 ماهگی و شیطونی     این عکس هنری رو دایی محمد ازتون گرفته  انقدر شیطون ...

عکس های هفت ماهگی امیر علی جون عکس های هفت ماهگی امیر علی جون عاشق آب بازی... امامزاده اسماعیل کشتم خودمو تا بتونم این عکس ها رو ازت بگیرم بس که حواست به بازی بود ... آماده شدی تا با بابا حامد بری خونه بابایی شون البته بدون من   خونه باباحاجیشون سوار ماشین محمدحسین   یک صبح قشنگ تو حیاط خونمون عکس راهپیمایی روز قدس   آخرین شب 7 ماهگی   ...

عکس های 6 ماهگی گل پسرم گل مامان شما شش ماهگیت رو در مرقد امام آغاز کردی اینم عکساتون.                        عکس های مربوط به ماهگرد 6 ماهگی امیرعلی     امیرعلی اماده رفتن به پارک پسر مادر در حال چیدن انگور گل مامان در حال بازی پسر خوش تیپ به این میگن. اینم یک نمونه خواب جنابعالی   امیرعلی در حال صرف غذا  گلم مرخصی شش ماهه مامان داره کم کم تمام میشه باید چند روزه دیگه برم سرکار برای همین یکم زودتر شروع کردم به غذا دادن به شما. عاشق غذایی هستی که برات درست می کنم و بیشتر از ...

عکس های ۵ ماهگی امیرعلی توانایی های امیر علی 4/5 ماهه: عزیز دلم توی این ماه شما می تونی راحت چیزهایی رو که بهتون می دیم رو بگیری و هر وقت که می گیری سریع می بری طرف دهانت که بخوریش ( ای شکمو) وقتی بهت می گیم دست بده دستت رو می یاری جلو که یاالله بدی. ( فدات بشم انقدر باهوشی) وقتی شما رو به پهلو می خوابونیم دمر میشی. الان کمی غلت می خوری پسر بازیگوشم.     پسرگلم اولین روز 5 ماهگیت رو با رفتن خونه عمه حمیده اغاز کردی این اولین باری بود که می رفتی خونه عمه شون اونجا اگر چه دو سه ساعت بیشتر نبودیم اما بهمون مخصوصا به شما خیلی خوش گذشت و پسر خیییییییلی خوبیییییییییییییییییییی بودی.  امیر محمد هم بهت پش...

عکس های 4 ماهگی امیرعلی جون سفره هفت سین مامان خانومی در فروردین سال 1393 که امیرعلی نماد سرزندگی زندگی امسال ماست. .   و اما ....   سلامتی سعادت سیادت سرور سروری سبزی سرزندگی هفت سین سفره زندگیت باشد.   5 فروردین تولد 3 ماهگی شما بود که یک جشن سه نفره گرفتیم و خیلی خیلی بهمون خوش گذشت کلی عکس با هم گرفتیم و خدا رو به خاطر هدیه اش شکر کردیم.             ارزویم این است نتراود اشک در چشم تو هرگز مگر ار شوق زیاد نرود لبخند از عمق نگاهت هرگز و به اندازه هر روز تو عاشق باشی عاشق هر که تو ر ا میخواهد و به لبخن...